نذری از جنس زدودن غبار کفش زوار به نیت ظهور
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۸۳۴۲۸
خدا روزی رسونه»، این را وقتی در خیابان شلوغ پلوغ کنار یک عالمه رهگذر معمولی که به وقت ساعت کوک شده هشت مقصد برگزیدهاند و از بین هم با افق دید مشترک گذر میکنند و سرشان به سوی آسمان است فهمیدم.
خیلی با زمین و زمینیان کار ندارند، فوق فوقش شانهای با سَر به هوا ایستاده به شانه دیگری میخورد یا پایی، پای عابر دیگر را صید میکند گویی بازار گذر و پیمودن و رسیدن به پرتو خورشید داغ داغ است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنقدری داغ که هُرم گرمای حضور از این به آن میرسد و ولولهای در حال عبور است، اما میان غوغای آسمان و دلهای آسمانی، کنجی روی زمین بغل به بغل گَرد پای عابران بساطی پهن و صوتی دل حیران میکند و این روزیای است که میگویم.
بساطی سایه به سایه کیوسکی سفیدپوش با چند کفش کهنهِ زهوار دررفته و زخمی، مشتی اَبر و زیرانداز کارتنی، کاغذی تا خورده و ضبط صوتی جمع و جور پهن شده و دستی با آستینهای قهوهای تند و تیز رفو میکند و گَرد پای عابران را میگیرد و بابت هر کفش گُل از گُلش میشکفد.
خیابان است و گذر شلوغ و صبح علیالطلوع و غزل رأفت که با دستهای ظریف زنانه سروده میشود و شاهبیتاش زدودن گَرد راه از پای زوار است؛ آری اینجا بساطی دیوار به دیوار بست شیخ طبرسی و ورودی خواهران و برادرانِ حریم قدسی ولو شده و سفرهای نذر.
اینجا انگشتان زنانه روی زخم کفشهای محبان میلغزد و خطی از تمنا به جا میگذارد، اینجا کفشها عروس و حامل پیام میشوند اصلا آماده حضور در پیشگاه سلطان میشوند.
آری اینجا در سرزمین طوس و چند قدمی ورودی بهشت در همهمه دستهای ملتمس و چشمان ابری، زنی با چادر چفت شده به سرش بساط برق انداختن کفش پهن کرده و به رسم عاشقنوازی کفشهای عاشقان را برق میاندازد و به پابوسی میفرستد.
زوار بست شیخ طبرسی هم یکدست صف بستند تا پیغام دستهای زنانه این بانو را به حضرتش برسانند و نونوار قدم از قدمِ دیدار بردارند، اما گوشه بساط عروس شدن کفشها و نو شدنها کاغذی با رد چهارتا چشم را میگیرد و درست روبروی گنبد به عرش رسیده ثامنالائمه پای صلوات و نام حضرت زمان را پیش میکشد.
اینجای ماجرا، پاها بیشتر از شانهها سبک و دلهای پر، آه میشوند؛ انگاری قرار و مدار گُل انداختن و رفوی زخمهای قدمها در گرو ۱۴ صلوات از بیخ دل است و طلب آمدن و دیدن و ۳۱۳ نفری شدن آن هم با دستان به سینه چسبیده و چشمان به پرچم علوی دوخته شده.
جهانی از رأفت و مهمان نوازی
«خدا روزی رسونه»؛ روزی این زن جوان با همان چادر و ماسک جفت شده روی صورتش، واکس کردن کفشهای زوار رضوی است و انتقال مهربانی حضرتش، مزد این رفوگری هم ۱۴ صلوات برای ظهور و امام زمانی شدن و دل صفا دادن.
انگار این زن جوان یا نه خادم جوان اضافه بر نوشتن تمنای دل روی کفش زوار؛ باب خیری شده جلوی ورودی در بهشت تا در طواف آشیان قدس برای آمدن و دیدنش دعاها شود و دست به سوی گلدستهها آن بالاها فریاد.
اصلا جهان کوچکی از رأفت و مهماننوازی زیر سایه حضرت بر پا شده و سکاندار این جهان کوچک پیمان زنیست جوان که پاپی آمدن حضرتِ در غیبت است و نذری دارد به اندازه تمام قدمهای زوارِ از راه رسیده و مسیرهای به بست شیخ طبرسی افتاده.
اصلا گَرد از کفش زائر هشتم گرفتن هم خودش دقالباب است و تبرکی که حالا روزی این زن شده؛ چند و چونش میشود قول و قراری که با حضرت نور دارد و پیمانی که از سر دل گذشته.
خادم جوان با هر کفشی که ترگل ورگل میکند، یکبار بارگاه هشتم را در میزند و یکبار حضرتِ در غیبتش را صدا؛ بلکه مقبول بیفتد این نذر ساده، اما دلربا که با دیدن و شنیدنش دلها هوایی میشود و راهی کوفه تا مدینه.
چشمانی که ساز میزنند
هنوز دستش میخکوب برق انداختن است و گوشش پر از صوت مداحیهای ضامن آهو، اما نگاهش حرف زدنی و صدادار است گویی غوغا به پا میکند اگر گوش بدهی به موسیقی چشمانش، از دل میخوانی راز سر به مهر نذر از دل آمدهاش را.
کلامی شدم تا شاید او هم به زبان بیاورد حکایت بست نشستن و نذر کردن و غبار گرفتنش را، اصرارها کردم و زبانها ریختم، ولی کارگر نیفتاد و لب از لب باز نکرد.
سوال پشت سوال در سرم صف بست، چرا بست شیخ طبرسی، چرا دیوار به دیوار در بهشت، چرا زدودن گَرد از کفش زوار صحن و سرای نور و هزاران چرای دیگر؛ پاسخ تمام چراهای پرسیده شد لبخندی شد از کنج لب که پردهدار رازش شده.
از بگو و نگو که چیزی حاصل نشد گفتم قبول، راز باز نکن، اما عکسی روانه دل تمام زائران راه دور کن تا با دیدنش ابر چشمهایشان باران شود و دلهایشان کبوتر حرم و قدمهایشان سرگشته بست شیخ طبرسی.
قرار و مدارمان این شد؛ دو، سه قاب از روزی احسان زن با لبخند پنهانی پشت ماسک و چشمهای صدادارش ضرب در دو، سه خط نوشتن روزی من شود.
حالا اینکه چرا راهم به بست شیخ طبرسی افتاد و چشمانم صیاد نذر دلی این زن شد و درست ورودی در بهشت مابین روزمرگیهای دنیا ۱۴ صلوات با صفای دل نذر آمدن امام وقت و زمان کردم بماند، انگار که رزق را جای دیگر تقسیم میکنند و این نصیب من شده است.
اما کاش غبار دو، سه کفش از روزی دل این خادم را من بگیرم و قدر ارزن هم که شده سهیم در نذرش شوم، این آرزوی من تنها نه! آرزوی زن و مردی است که صف کشیدند به بهانه زدودن کفشهایشان، همه تن تمنا شدند تا بلکه یک کفش قسمتشان شود و سهامدار ذکر صلوات برای آمدن آقا و جلا دادن کفشهای خسته باشند.
زوار یکی یکی با چشمان سیل شده صلوات گویان، به فتوای دل دیباچه دعاهایشان را ظهور گذاشتند و با هزار لب زمزمه دل سپردن به گنبد و بارگاه نور، ولی خب چند قدم رفته نرفته عقب سر را نگاهی میاندازند و با ایما و اشاره دستمریزادی روانه همت خادم دلی میکنند و دوباره با یاد حضرتِ در غیبت به پیشگاه میروند.
به گمانم بازی رفتن و برگشتنها ادامه دارد تا جایی که چشم کار کند و دل فتوا دهد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: خادم امام رضا ع کفش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۸۳۴۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خطر ریزگرد های قم بیخ گوش تهران
مدیر کل منابع طبیعی استان قم گفت: یکی از علل اصلی پدیده گرد و غبار در قم وجود بیابانهاست که تبدیل به کانونهای ایجاد ریزگردها شده و اگر زود برطرف نشود فراتر از قم رفته و پایتخت را هم دربر میگیرد. به گزارش تسنیم، محمد شعاعی در رابطه با معضل حل نشده گرد و غبار در استان گفت: مهمترین مسئلهای که در سالهای اخیر با آن درگیر هستیم موضوع گسترش بیابان، فرسایش خاک و گرد و غبار است که زندگی مردم و شهروندان قم را دچار اختلال کرده است. وی افزود: از نظر آماری بیش از 84 درصد از مدیریت عرصههای استان در اختیار منابع طبیعی است که معمولا در 4 محور حفظ، احیا، توسعه و بهره برداری تعریف شده و موضوع پدیده گرد و غبار گره خورده به بحث بیابان، که تقریبا حدود 20 درصد یعنی 200 هزار هکتار عرصههای بیابانی داریم. مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان قم با بیان اینکه 300 هزار هکتار از مساحت قم مستعد تولید گردوخاک است، گفت: حدود 105 هزار هکتار از عرصههای بیابانی قم عرصههایی هستند که تبدیل به کانونهای ایجاد گرد و غبار شده است. وی خاطرنشان کرد: گردوغبار و ریزگردها در سالهای اخیر برای قم یک معضل شده و اگر این معضل زود برطرف نشود فراتر از استان خواهد رفت و حتی میتواند پایتخت را هم در بر بگیرد. شعاعی، تاریخچه آغاز بحث بیابانزدایی در استان قم را از سال 1349 دانست و در این راستا عنوان کرد: با توجه به اعتبارات تخصیص یافته، کارهای زیادی انجام شده و از سال 1349 که طرح مقابله با بیابان آغاز شده، کارهایی صورت گرفته اما متأسفانه سرعت بیابانیشدن از سرعت عملیات بیشتر بوده است. وی تصریح کرد: علل مختلفی زمینهساز این امر شده، که یکی از آن بحثهای طبیعی چون؛ اقلیم، گرم شدن زمین و چیزهایی که در طبیعت اتفاق میافتد؛ مانند دخالتهای بشری و ... و همچنین بحث قطع حق آبه های زیست محیطی که شاید بیشترین ضربه را وارد کرده، به طور مثال منطقه شرق قم زمانی چراگاه دامها بوده که اکنون تبدیل به بیابان شده است. مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان قم درباره احیای عرصههای بیابانی استان عنوان کرد: حدود 15 هزار هکتار مناطق بیابانی از سال 1349 تاکنون در مناطق مختلف احیا شده، که نمونه شاخص آن، منطقه کوه نمک در مسیر قم_ جعفریه است که کانون ایجاد ریزگردها بوده و از سال 70 مهار و تقویت شده است. شعاعی تصریح کرد: چهار کانون مولد این ریزگردها در استان شامل حسین آباد میش مست، مسیله، قم و کوه نمک را داریم که باید تدابیری ویژه و فوری برای کنترل و جلوگیری و مهار آن در نظر گرفته شود. شعاعی خاطر نشان کرد: در بحث احیا، طبق آییننامه مبارزه با پدیده گرد و غبار، 14 دستگاه متولی مبارزه با گرد و غبار هستند که باید همه پای کار بیایند، طرحی که پیگیر آن در استانداری و سازمان مدیریت هستیم، این کار را باید در سطح ملی و به عنوان ابر پروژه معرفی کنیم، چون اگر زود به داد آن نرسیم استانهای همجوار از جمله تهران را هم درگیر خواهد کرد. محمدحسین بازگیر مدیرکل محیط زیست استان قم نیز با بیان اینکه اکوسیستم دریاچه نمک قم به شدت شکننده شده است، گفت: ستاد ملی مدیریت گردوغبار کشور اعلام کرده اگر دریاچه نمک آسیب ببیند، فلات بخش مرکزی نیز آسیب خواهد دید و کانون گردوغبار و ریزگردها در منطقه فعال خواهد شد. به گفته بازگیر دریاچه نمک، یکی از فرصتهای خوب استان قم است که بین سه استان قم، اصفهان و سمنان قرار گرفته و وسعتی حدود 200 هزار هکتار دارد و از دشت مسیله پشتیبانی میکند و خوشبختانه هنوز به وضعیتی که گرد و غبار و ریزگرد ایجاد کند نرسیده است. مدیرکل محیطزیست استان قم با بیان اینکه متأسفانه به دلیل قطع حقابه ها و خشکسالی گسترده، اکوسیستم این منطقه به شدت شکننده شده است، گفت: متأسفانه کم کم با تهدید این فرصت گرانبها روبهرو میشویم و حق آبه هایی که باید به تالابهای اقماری دریاچه، مثل؛ تالاب مُرّه، تالاب حوض سلطان، تالاب بند علی خان در استان تهران و ... برسد، نرسیده و رودخانهها، ورودی و آوردهای گذشته را ندارد، در بالادست، هم سدهای زیادی و هم برداشتهای زیادی داشتیم. وی تصریح کرد: لازمه مدیریت و ساماندهی آن کارهای فرااستانی است که در سفر قبلی رئیس جمهور به استان قم، موضوع دریاچه نمک در یک کارگروه ملی به تصویب رسید و بیش از یک سال کار انجام شد و یک برنامه جامعی برای مدیریت این حوزه تهیه و با دستگاههای مختلفی که مرتبط با این حوزه اند، همچون وزارت کشور، وزارت نیرو و جهاد کشاورزی، وزارت صمت و ... تبادل اطلاعات صورت گرفت و در این راستا طرحی نوشته شد که در ششمین جلسه ستاد ملی تالاب های کشور به تصویب رسید. کانال عصر ایران در تلگرام